به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، هفتمین جلسه از سلسلهنشستهای «بازار شکرفروشان» با محوریت مطالعات تطبیقی آیات قرآن و تورات ۲۸ آبانماه برگزار شد.
این نشست که تداوم منطقی جلسات گذشته را دنبال میکرد، بار دیگر با تمرکز بر قصه آدم و حوا و بررسی وجوه مختلف قصص قرآنی پیش رفت؛ موضوعی که به گفته سیدعلی میرفتاح، تسهیلگر این دوره، به دلیل لایهمندی و پیچیدگیهای فراوان، همچنان نیازمند واکاوی دقیق است و به همین علت تاکنون بخش عمده مباحث جلسات به آن اختصاص یافته است.
در ابتدای نشست، موضوع اصلی این دوره مورد بازخوانی قرار گرفت.
سیدعلی میرفتاح به عنوان سخنران تأکید کرد که هدف این جلسات صرفاً تطبیق ساختاری روایتها نیست، بلکه فهم تفاوتها و تشابهات قصص در دو متن مقدس است. به گفته او، ظرفیتهای قصص قرآنی تنها در شرح واقعه نیست، بلکه در نظام نشانهای، در تفسیرهای ضمنی، و در نحوه روایتگری نیز معنادار میشود.
یکی از محورهای مهم نشست، ویژگی روایتگری خداوند در قرآن بود.
این سخنران یادآور شد که قرآن، برخلاف بسیاری از متون روایی، داستانها را از ابتدا تا انتها با جزئیات کامل بازگو نمیکند. تنها استثنای این قاعده، داستان حضرت یوسف است که ساختار روایی پیوسته دارد. در سایر قصهها، قرآن عمدتاً بر نقل اشارهای، ارجاعی و گزینشی تکیه میکند. دلیل این امر به مخاطبان نخستین قرآن بازمیگردد؛ مردمی که پیشاپیش از روایات و ساختار قصهها اطلاع داشتند و نیازی به تکرار کامل روایتها نداشتند. از این منظر، قرآن با کمینهگویی هدفمند، مخاطب را از طریق ارجاعات مختصر اما معناخیز، به درک کلی و تأویلی میرساند.

در ادامه، علت تداوم پرداختن به قصه آدم و حوا در شش جلسه نخست این سلسله نشستها توضیح داده شد. میرفتاح تأکید کرد که قصه آدم و حوا، برخلاف تصور رایج، یک قصه ساده یا قابل عبور نیست. این داستان سرشار از ظرایف معنایی، الهیاتی و انسانشناختی است و هر بخش آن لایهای از شناخت درباره خلقت انسان، مفهوم خلافت، آزادی اراده و ساختار آزمون الهی را در خود جای داده است. به همین دلیل، بررسی این روایت، مبنای درک بسیاری از مفاهیم بعدی در قصص قرآنی محسوب میشود.
زبان فارسی وامدار قرآن است
بخش مهم دیگر نشست به روابط میان زبان فارسی و زبان قرآن اختصاص داشت. سیدعلی میرفتاح توضیح داد که زبان فارسی بیش از آنکه وامدار عربیت باشد، وامدار قرآن است. به بیان او، حجم اقتباسهای لفظی و لحنی ما از قرآن به مراتب بیشتر از اقتباسهای صرفاً زبانی از عربی است. بسیاری از واژگانی که امروز در گفتار روزمره فارسی کاربرد دارند، نه ریشه عربی صرف، بلکه منشأ مشخصاً قرآنی دارند. این نکته نشان میدهد که قرآن، افزون بر جایگاه معنوی، در شکلدهی به بافت زبانی و فرهنگی ایرانیان نیز نقش مؤثری ایفا کرده است.
از مباحث محوری جلسه، تحلیل آیه ۳۰ سوره بقره بود: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» تسهیلگر این دوره توضیح داد که این آیه به صراحت از وجود موجوداتی پیش از انسان سخن میگوید؛ موجوداتی که فساد و خونریزی در زمین سبب شد شایسته خلافت الهی تلقی نشوند. بنابراین خلقت انسان، نه صرفاً آغاز یک گونه جدید، بلکه انتخابی آگاهانه در مسیر برگزیدن موجودی برای جایگاه خلافت بر زمین بود. این نگاه، نقطهای کلیدی در فهم کرامت انسان و چرایی ورود او به صحنه خلقت است.
در بخش پایانی جلسه، مفهوم «کفر» از منظر زبانشناسی و معنای اصلی آن بررسی شد. میرفتاح یادآور شد که کفر در ریشه، به معنای پوشاندن است و به همین دلیل در گذشته به کشاورز نیز کافر میگفتند، زیرا دانه را در خاک میپوشاند. از همین منظر است که ابلیس، علیرغم علم به حقیقت آدم -از جمله دانستن اینکه آدم حامل علم اسماء و شایسته خلافت الهی است- با آگاهی کامل فرمان الهی را پوشاند، انکار کرد و از آن سرپیچی کرد. بنابراین کفر ابلیس، نه ناشی از جهل، بلکه نتیجه پوشاندن حقیقتی بود که او آن را میدانست اما نپذیرفت.
این نشست با پرسش و پاسخ شرکتکنندگان پایان یافت و مقرر شد در جلسه بعد، ضمن استمرار بحثهای تفسیری، ورود به سایر قصص قرآنی و تطبیقهای مرتبط با روایات عهد عتیق با ساختار منسجمتری دنبال شود.
نظر شما